برای انسان بهتر شدن باید از 7 چالش در زندگی گذشت

زندگی مانند سرسره ایست که یا میتوانید سوار آن شده و لذت برده و تجربه کسب کنید یا در مقابل چالش های آن ایستاده و از زندگی لذت نبرید. اگر انتخابتان دومین راه باشد، منتظر رشد و ترقی نباشید. اما اگر راه اول را انتخاب می کنید، می توانید از چالشهای مقابل رویتان تجربیات زیادی گرفته و انسان بهتری شوید.

بهتر شدن در واقع همان ارتقاء پیدا کردن است. فرقی نمی کند کجای زندگی ایستاده اید، همیشه می توان بهتر شد و ارتقاء پیدا کرد. حتی یک روحانی و یا یک راهب نیز به فکر بهتر شدن است و از هر فرصتی برای بهتر شدن استفاده می کند.

در طول زندگی همیشه چالشی وجود دارد و می توان از آن به نفع خود استفاده کرد. هر یک از آنها فرصتی برای رشد و ترقی برایتان ایجاد می کنند تا انسان بهتری شوید.

معمولاً 6 چالش در زندگی همه وجود دارد:

1. از دست دادن

از دست دادن شغل یا بهم خوردن یک رابطه در زندگی اجتناب ناپذیر است. فرقی نمی کند که چگونه اتفاق میفتد، از دست دادن یک چالش بسیار بزرگ در زندگی است. این اتفاق همیشه غیر منتظره و مخرب است. اگر چه تحمل آن بسیار سخت است، اما یک فرصت مناسب است تا ببینید چه چیزی از همه مهمتر است و به دلیل آن اهمیت رو به جلو بروید.

از دست دادن چیزی که داشتید و یا می خواستید، شما را از خواب بیدار می کند. به همین دلیل از خود می پرسید آیا چیزی که از دست داده اید واقعاً اهمیت زیادی داشت و چه کنید که به خواسته هایتان برسید.

با این سؤالات می توانید هم متوجه دلایل از دست دادن آن شوید و هم دلیل اهمیت و ارزش آن را متوجه شوید. آشنایی کامل با خواسته تان، ارزش آن و دلیل ارزش آن، راهی برای بهتر شدن شماست، چون کلام و عمل شما را به یکدیگر پیوند می دهد.

2. شکست

شکست لازمه رشد است. شکست در واقع نقطه مقابله در زندگی است، چیزی که به شما اجازه می دهد تا رفتارها و انتخابات خود را ارزیابی کنید و بر مبنای آن خود را بهتر کنید. هنگامی که شکست می خورید، می توانید تصمیمات و رفتارهای خود را بازبینی کنید، دقیقاً مانند یک قهرمان که بین دو مسابقه بازی خود را دوباره بینی می کند.

بازبینی تصمیمات و اعمالی که شما را به سوی شکست سوق داده است، یک تمرین بسیار ارزشمند است. اگر بدانید که چه تصمیماتی موجب رفتار و عملکرد خاص شما شده است، دیگر آن اشتباه را تکرار نمی کنید. علاوه بر این با این بازبینی می توانید جزئیات مهمی را که از قلم انداخته بودید پیدا کرده و برای آینده از آنها استفاده کنید.

با تجربه شکست، شما می توانید شفقت، یکدلی و دلسوزی را بیاموزید. تجربه شکست، شما را به افرادی که در شرایط مشابه قرار دارند نزدیک می کند. شفقت، همدلی و دلسوزی سه صفت یک انسان خوب هستند که موجب می شوند دیگران در کنارتان احساس امنیت کنند.

3. بازدارنده ها

فرقی ندارد که به آنها بازدارنده، مزاحم، مانع و یا مشکل بگوییم، بازدارنده ها همیشه در زندگی خودنمایی می کنند و انسان بهتر شدن را سخت می سازند.

همة کندی و تأخیر در رسیدن را تجربه کرده اند. چاش بزرگ این است که باید فهمید چرا این تأخیر روی می دهد و یا چه چیزی موجب کندی در رسیدن می شود.

از جهت عقلانی شما می دانید که چه کنید و چگونه سخن بگویید، اما گاه با تمام تلاش تنها در یک لحظه کاری می کنید و یا می گویید که سخت پشیمان می شوید.

شاید کاری که کردید و یا سخنی که گفتید کاملاً بی اختیار و دور از معیارهای شما بود. معیارهایی که برای بهتر شده برای خود تعیین کرده بودید و به یکباره با بی توجهی از آن گذشتید.

موانع و بازدارنده ها در واقع فرصتهای آموزشی و تجربی را برایتان ایجاد می کنند. با دانستن موانعی که حرکت شما را کند می کنند، می توانید راحتتر به جلو بروید و موانع را از راه خود بردارید.

جهش یکی از اثرات مثبت فائق آمدن بر موانع است. برای انسان بهتر شدن باید که از لحاظ روحی فرد سختی باشید. موانع موجب سختی و مقاوم شدن روحتان می گردد و در عین حال در کنار آن می توانید انسجام در اعمالتان را حفظ نموده و با حس همدردی و شفقتتان، محیط اطرافتان را امن و آرام نگه دارید.

4. قدرت تشخیص خود را بسازید

توانایی تشخیص میان درست و غلط یک چالش بزرگ در زندگی است. ممکن است امروز پیرو یک ایدئولوژی باشید و فردا ایدئولوژی دیگری را بپذیرید. تغییر عقیده  و اینکه تصمیم می گیرید در کجای وظایف خود قرار بگیرید حق شماست.

تصمیم بگیرید که چه چیزی برای بهتر شدن، برایتان از همه مهم تر است. ساختن یک شخصیت بهتر وابسته به قدرت تشخیص خوب و بد است.

اکثر مردم بر مبنای ارزشها و باورهای خود عمل می کنند. برای رشد شخصیت، ارزشها و باورهای خود را مجدداً بررسی کنید. در این باز بینی شاید متوجه شوید که این ارزشها و باورها در راستای هدفی که دارید نیستند.

خوشبختانه با تشخیص مسیر و انتخابی که در راستای هدف شما نیست، می توانید آن را اصلاح کنید. توانایی اصلاح خود در مسیر ارتقاء شخصیت به شما کمک زیادی می کند.

5. ارباب افکار خود باشید

افکار شما ترسناک ترین حریف شما در مسیر ارتقاء شخصیت شماست. اگر به آنها اجازه دهید، به سادگی به دلیل مواجهه با اولین مانع، انبوهی از احساسات منفی و ناامیدی را بر شما تحمیل می کنند.

افکار شما دیدگاه شما در مورد عکس العملهایتان نسبت به جهان اطرافتان را، کاملاً کنترل می کنند. خلاف همه چیزهایی که به راحتی می توانید در زندگی کنترل کنید، برای کنترل افکارتان به یک عمر تلاش نیاز دارید. با آگاهی کامل بر طبیعیت تلاشتان جهت کنترل افکار، هر روز باید با این چالش دست و پنجه نرم کنید.

هر کجا که می روید و یا هر کاری می کنید، این چالش همراه شماست و گریزی از آن نیست. اگر افکارتان سرکش و نامهربان باشند، ارتقاء یافتن کار بسیار دشواری می شود، چون شما را نیز با خود نامهربان می کنند.

خوشبختانه روشهای زیادی برای کنترل افکار وجود دارند. کلید حل این مشکل خلق ساعتهایی است که بتوانید با خود خلوت کرده و با روشی سالم درون خود را بررسی کنید. با این روش می توانید بهتر شده و رشد کنید. گردش در طبیعت، درمان دارویی، درون اندیشی، دعا و ثبت افکار می توانند در کنترل افکار به شما کمک کند.

6. برنده قصه زندگی خود باشید

همه زمانی کودک بودند. حتماً تجربیاتی در زندگی داشته اید که خارج از کنترل شما بوده است. فرقی نمی کند که این تجربیات تا چه حد جدی بوده اند، بدانید که تا پایان عمر با شما می مانند. این تجربیات بخشی از زندگی شما را تشکیل می دهند. بازگویی قصه تجربیاتتان، یک چالش بزرگ در زندگی است.

فرقی نمی کند که در خانواده فقیری رشد کرده، یا در خانواده بی مهری بوده و یا هیچگاه دیده نشده اید، این قصه همیشه با شما می ماند. واقعیتهایی وجود دارند که گاه ما را بر لبه سردرگمی قرار می دهند.

بطور مثال وقتی می گوئید که در خانواده فقیری رشد کرده اید و در نتیجه فقیر می مانید، نشانگر غلبه داستان زندگیتان بر شماست.

اما اگر بگوئید من فقیر بودم، اما سخت کار می کنم، زحمت می کشم و همه تلاش خود را بکار می گیرم تا به خواسته هایم برسم، اگر چه دشوار است اما می توانید بر قصه زندگی خود غلبه کرده و آن را کنترل کنید.

شما می توانید مبارزه، تلاش، پیشرفت و بقا را جزء طبیعی زندگی خود بدانید و آنوقت می توانید داستان زندگی خود را بسازید. بعنوان یک فرد با تجربه می توانید قصه گذشته را غالب بر زندگی خود کنید و یا اینکه با توجه به شرایط حال، قصه جدیدی برای خود بنویسید.

این انتخاب و عمل به آن، یک چالش بزرگ است. این انتخاب در درجه اول نیاز به خود آگاهی و هوشیاری دارد. شما می توانید به جای گشتن در اطراف یک قصه مانده و کهنه، توانایی خود را در رودرویی با راههای جدید و نو متمرکز کنید. توانایی درون اندیشی و روبرویی با راهکارهای جدید موجب رشد شما می شوند.

اگر بتوانید قصه گذشته را کنار بگذارید و حال را در آغوش بگیرید، موجب ترغیب دیگران نیز می شوید. فائق آمدن بر گذشته به شما قدرت می دهد تا از فرصتهای زمان حال به نحو احسن استفاده کنید.

در راه ارتقاء خود و بهتر شدن، بر چیزهایی که می توانید کنترل کنید متمرکز شده و مسائل غیر قابل کنترل را کنار بگذارید.

کلام آخر

این چالشها در زندگی همه وجود دارند. فرقی نمی کند چه کسی هستید و یا در کجا هستید، اما اگر هدفتان بهتر شدن است، حتماً با این چالشها روبرو می شوید.

خوشبختانه، حال میتوانید با آمادگی کامل و بکارگیری استراتژیهای مختلف بر آنها غلبه کنید. اگر در مسیر بهتر کردن شخصیت خود هستید، حتماً از این راهکارها استفاده کنید.

درون اندیشی، در حال زندگی کردن، ارزشها و باورها را مرور کردن، دوری از مسائلی که در کنترلتان نیست و با خود خلوت کردن، به شما اجازه می دهند تا موانع را کنار بزنید، از شکستهایتان بیاموزید و با ارزشهای جدیدی آشنا شوید.

حال که این چالشها را می شناسید، قدم بردارید، زندگی منتظر شماست.