چگونه می توانیم از رفتار “جلب رضایت دیگران” خود را رها سازیم؟
هرگز پیش آمده است که بخواهید بگوئید نه ولی جواب آری داده باشید و یا به جای عدم رضایت برای انجام کاری تن به انجام آن داده باشید؟
در این شرایط گاه از کار خود عصبانی می شوید ولی برای محافظت از خود آن کار را انجام می دهید.
هرگاه که به راحتی نمی توانید نظرات خود را بیان کنید بدانید که در خطر رفتار ناخوشایند جلب رضایت دیگران هستید.
طبق نظر روانکاوان و متخصصین، افرادی که برای جلب رضایت دیگران کاری را انجام می دهند مشکلی ریشه ای دارند و برای اینکه مورد توجه و پذیرش دیگران باشند، متاسفانه مبادرت به جلب رضایت دیگران می کنند.
اینگونه افراد شاید در گذشته مواجه با رفتارهای ناخوشایند مانند فشار، زورگویی و یا رفتارهای ناشایست دیگری شده باشند. آنها به تدریج آموخته اند که تأئید و یا موافقت با دیگران می تواند آنها را در امنیت نگه دارد.
همه علاقه داریم که دوستمان داشته باشند. علاقه دیگران به ما، حس تعلق را در ما زنده می کند. حس تعلق اولین نیاز احساسی انسان است.
در گذشته همه ما در قبیله و طایفه زندگی می کردم، با هم کار می کردیم، با هم می پختیم و از یکدیگر مراقبت می کردیم. گفته می شود که امنیت در جمع به وجود میاید و به همین دلیل زندگی طایفه ای و قبیله ای می ساختیم. زندگی در طایفه به ما امکان بقا می داد.
حتی در دوران فعلی که دیگر قبیله ای وجود ندارد ما برای حفظ بقا و امنیت تلاش زیادی می کنیم و دوست داریم که حس تعلق را تجربه کنیم. به همین دلیل در طول زندگی خود الگوهای رفتاری خاصی را طراحی کرده و از آنها پیروی می کنیم.
فردی که تلاش در جلب رضایت دیگران دارد هراسان از جدا و تنها ماندن است. این یکی از همان الگوهای رفتاری است که البته تا مدتی هم می تواند کارآئی داشته باشد.
اما این الگوی رفتاری مشکلاتی در پی دارد.
اگر شما بطور مداوم نیاز دیگران را قبل و برتر از نیاز خود قرار دهید، امکان دارد که شما را از پا در آورد. علاوه بر این با کنار گذاشتن خواسته ها و نیازهای خود رفته رفته هویت خود را از دست می دهید.
هنگامی که هویت خود را گم می کنید افکارتان مغشوش می شود. در این شرایط دیگر به خواسته هایتان فکر نمی کنید و به جای آن به بایدها می اندیشید.
این امر در طولانی مدت موجب می شود که شادی خود را از دست دهید، احساس پوچی کنید و نتوانید از استعداد و توانائی واقعی خود استفاده کنید.
خوشبختانه رفتارها را می توان تغییر داد اما نیاز به زمان دارد. الگوهای رفتاری حفظ بقا بسیار سخت می شکنند اما می توان به آهستگی آنها را از بین برد.
آگاهی خود را از رفتار جلب رضایت افزایش دهید
اگر از قبل به این الگوی رفتاری خود آشنائی داشته باشید بسیار مفید است، متأسفانه بسیاری از مردم از این ضعف خود اطلاعی ندارند.
این رفتار می تواند نهادینه شود و بدون خواستتان از شما سر بزند. به همین دلیل برای کنترل آن باید کاملاً هوشیار باشید. تصمیم بگیرید که به نشانه های این رفتار خود کاملاً متمرکز باشید.
لیستی از اعمالی که در هنگام جلب رضایت دیگران انجام می دهید تهیه کنید. سپس توجه کنید که چه زمانی آن را انجام می دهید و تصمیم بگیرید دفعه بعد از آن اجتناب کنید.
برچسب رفتار جلب رضایت دیگران را از خود بردارید
از برچسب زدن به افراد برمبنای رفتارشان اجتناب کنید، چون این برچسبها تبدیل به هویت فرد می شود. جلب رضایت دیگران بد نیست، اما نباید به هویت ما تبدیل شود.
هنگامی که می گوئید من هستم یعنی این من هویت شماست. بطور مثال من مرد و یا زنم، یا می گوئید من عصبانیم و یا مرا دوست ندارند. این الفاظ رفته رفته تبدیل به هویت شما می شود و آن را باور می کنید.
در نتیجة این باور، رفتارتان همان می شود که می گوئید.
برچسب منفی بر خود زدن تأثیر بدی بر ضمیرتان می گذارد و موجب می شود از شخصیت اصلی و گاه فوق العاده خود غافل بمانید.
حسی قوی از آنچه هستید در خود ایجاد کنید
هنگامی که اصل وجودی خود را بشناسیم و بدانیم جایگاهمان کجاست، حسی قوی در ما ایجاد می شود. به دلیل همین احساس نمی توانیم عقایدمان را به راحتی کنار بگذاریم.
اگر برای مدتی طولانی در پی جلب رضایت دیگران بوده اید، احتمالاً از خواسته های خود دور شده اید و نمی توانید عقاید خود را به خاطر بیاورید.
دانستن کامل ارزشهای درونیمان به ما می گوید که جایگاهمان کجاست. این امر موجب می شود هویتمان قوی شود، ارزش وجودیمان افزایش یابد و می توانیم آنچه را که فکر می کنیم به زبان بیاوریم.
ارزشهای درونی پایه های باورمان از یک فرد است. هر تصمیمی که می گیریم تحت تأثیر این ارزشهاست که بر رفتارمان تأثیر می گذارد.
شناخت این ارزشها به ما اجازه می دهد که به راحتی به آنچه که به آن اعتقادی نداریم نه بگوئیم.
ابتدا به ارزشهای درونی خود با توجه به آنچه که در زندگیمان تأثیر مثبت دارد دقت کنیم. این ارزشها مهمترین چیزهایی هستند که ما وقت و انرژی خود را برای آن صرف می کنیم.
باورهایتان را با گزینه های جدید خود تطابق دهید
همه ارزشها بیشتر از حد کلمات هستند. این باورها در وجودمان بارور می شوند.
به گفته مهاتما گاندی، باورها از اندیشة ما نشأت می گیرند، این افکار تبدیل به کلمات می شوند، کلمات به عمل و اعمالمان به عادت تبدیل می گردند. در نهایت این عادتها به ارزشهایمان مبدل می شوند.
این چرخه انتهائی ندارد. ارزشهای شما و باورهای مربوط به آنها بر افکار، عادات، اعمال وکلمات، تأثیر می گذارند.
اگرباورهای وابسته به این ارزشها خیلی کلی و یا ناپایدار باشند، به سختی می توانید عادت رفتاری جلب رضایت دیگران را بر طرف کنید.
ارزشهایی مانند مهربانی، یاری رسانی و حمایت معمولاً با باورهای ناپایدار در ارتباطند.
بطور مثال این باور که “من همیشه آماده ام که در صورت نیاز به دیگران کمک کنم”، نوعی باور کلی است. کلمه ” همیشه ” نوعی کلی گوئی است که نشان می دهد هیچ استثنائی در این باور وجود ندارد. به خاطر داشته باشید که کلمات به عمل تبدیل می شوند.
هنگامی که بتوانید باورهایتان را تطبیق دهید، عادت تازه شما به راحتی تبدیل به عمل می گردد. مثلاً “من بهترین کار را برای نزدیکان و دوستانم انجام می دهم” نشان می دهد که شما استثنائی قائل شده اید و فقط افراد خاصی مد نظرتان است. این کلمات از انتخابهای جدید حمایت می کنند.
از گفتن نه نهراسید
بیائید با خود صادق باشیم. اکثر ما به این دلیل که دوست نداریم کسی را ناامید کنیم و یا اینکه دوست داریم یاری رسان باشم به درخواست دیگران “نه” نمی گوئیم.
مسأله این است که اگر همیشه نیاز دیگران را مقدم بدانیم، آنچه که برای خودمان اهمیت دارد نادیده گرفته می شود ورفته رفته ارجحیتهای خود را فراموش می کنیم.
ضرب المثلی می گوید “اگر میخواهی کاری حتماً انجام شود، آن را به کسی بده که مشغله زیادی دارد”. اگر فرد پر مشغله ای هستید بدانید که حتماً درخواست دیگران را رد نخواهید کرد.
گفتن “نه” در بسیاری از اوقات برایمان بسیار سخت و تغییر رفتاری به مراتب سخت تر است. در این شرایط مانند آونگی هستیم که میان جلب رضایت و ایستادگی در مقابل دیگران تاب می خوریم و باید در نهایت یاد بگیریم که “نه” بگوئیم.
احساس پشیمانی و گناه اولین احساسی است که در ابتدای تغییر باور به ما دست می دهد. اما با کمی تمرین می توانیم رفته رفته آن را در خود نهادینه سازیم.
- تمرین کنید تا به راحتی “نه” بگوئید
تکنیکهای مختلفی برای ملکه سازی یک کلام و یا یک رفتار در ذهن وجود دارند. یکی از بهترین روشها نوشتن باورهائی است که ناپایدارند. تکرار نوشتن موجب می شود که این باورهای ناپایدار کاملاً برایتان مشخص گردند.
هنگامی که کاملاً پذیرفتید که این باورها ناپایدارند، به راحتی می توانید با تلاش روی آنها کار نمائید.
البته روشهای دیگری نیز هستند که بتوانند به شما کمک کنند. مثلاً یک موسیقی که دوست دارید پخش کنید، سپس در مقابل آینه بایستید و با لبخند کلمه “نه” را تکرار کنید تا حس بد از وجودتان خارج شود.
- کلمه “نه” را به اشکال مختلف اظهار کنید
از آنجائی که شاید ندانید چگونه “نه” بگوئید، گفتن آن برایتان سخت باشد و از ناامید کردن دیگران نگران شوید. به همین دلیل متوسل به داستان سرائی شوید و دلیل رد خواسته شان را توضیح دهید. یادتان باشد شما نیازی به توضیح برای کسی ندارید.
به خاطر داشته باشید که گاه داستانسرایی برای فرد مقابل نشانه عذر آوردن است. علاوه بر این موجب اضطراب بیشتر شما می شود. پس در پی آن باشید که تنها با یک دلیل فرد مقابل را قانع نمائید.
شما می توانید از جملات کوتاه استفاده کنید، بدون اینکه فرد مقابلتان را بیازارید و یا اینکه مجبور به استفاده از کلمه “نه” شوید. بطور مثال می توانید بگوئید:
- میدونم این موضوع برات خیلی مهمه اما منم این روزها زیر فشارم و باید کاری رو سریع انجام بدم.
- دوست دارم برات کاری بکنم اما الان خیلی درگیرم.
- الان نمی تونم برات کاری بکنم اما هر وقت که تونستم می تونم اینکار و برات انجام بدم.
با کمی دقت می توانید هر یک از این سناریوها را در شرایط خاص بکار ببرید. شما حتی می توانید این جملات را نوشته و روبروی آینه تمرین کنید.
- از قدرت مکث کردن استفاده کنید
اکثراً پاسخهای عادی ما ناخودآگاه به زبانمان جاری می شوند. به این معنی که ما بسیاری از این پاسخها را چون به دفعات از آنها استفاده کرده ایم بدون نیاز به فکر می دهیم.
گاه احساس می کنید که باید بلافاصله پاسخ دهید اما این پاسخ را بدرستی و از قبل نمی دانید. گاه این پاسخهای سریع ممکن است به گونه ای ادا شوند که دوست ندارید.
استفاده از مکث کردن بهترین راه در این شرایط است. این کار یعنی استفاده از مکث را هر روز تمرین کنید و پاسخهای احتمالی را با خود مرور نمائید. در نهایت متوجه می شوید که هنگام پاسخ دادن دیگر دچار مشکل نمی شوید و آنچه را که مناسب است می گوئید.
هنگامی که پاسخ را نمی دانید یکی از بهترین روشها این است که بگوئید “اجازه بده برنامه هایم را در تقویم کنترل کنم”.
کلام آخر
به خاطر داشته باشید که رفتار جلب رضایت دیگران یک شبه بر طرف نمی شود و نیاز به تلاش دارد.
با خود مهربان باشید و خود را دوست بدارید. خواسته ها، عقاید و ارجحیتهای خود را برای خود تکرار کنید. نگذارید مهربانی و خوبیتان فقط برای دیگران استفاده شود. یاد بگیرید که ابتدا به خود فکر کنید و سپس به دیگران بپردازید.
اشتباه نکنید منظور از تغییر این رفتار تبدیل به فردی خودخواه شدن نیست. اما هنگامی که نمیتوانید و یا نمیخواهید خود را نادیده نگیرید.