چگونه یک هدف مؤثر انتخاب کنیم و رشد کنیم؟

مهمترین وسیله در دسترس برای ترقی، تعیین هدف است. بدون هدف هیچ کاری میسر نمی شود. در واقع بدون هدف کنترل زندگی از دستتان خارج می شود.

شاید همة اینها را بدانید، اما چیزی که نمی دانید این است که همة هدفها یکسان مشخص نمی شوند. تعیین هدف کار آسانی است، اما همه برای انتخاب یک هدف مؤثر مشکل دارند.

بسیاری از مردم در فکر کردن، تعیین دیدگاه و یا انتخاب متدهای دیگر برای تعیین هدف، بسیار سریع عمل می کنند. اما پس از مدتی همان افراد حتی نزدیک به هدفشان هم نمی شوند. به همین دلیل بسیاری از آنها منصرف شده و دست از کار می کشند.

برداشتن برخی از قدمهای ساده به شما کمک می کند هدف مؤثری انتخاب کرده و به آن دست یابید.

چرا مردم با اهداف مبارزه می کنند؟

اولین چیزی که باید بدانیم این است که چرا در ابتدا در مورد هدفمان تردید داریم. دلایل مبارزه با هدفها بسیار زیادند. در اکثر اوقات چرائی مبارزة مردم با هدفها را باید در درون آنها جستجو کرد. با چند مثال می توان بهتر متوجه این چرا ها شد:

·        تردید زیاد در مورد هدف و یا توانائی که برای رسیدن به آن هدف نیاز دارید.

·        هدفهایتان بسیار ضعیف و کوچک هستند.

·        برای منصرف شدن از ادامة کار مانع بزرگی وجود ندارد.

·        شاید به نظر شما هدف برایتان نتیجه باشد و به اینکه می خواهید کار جدیدی را آغاز کنید فکر نمی کنید.

·        پس از مدتی از فرآیند کار لذت نمی برید و انگیزة خود را از دست می دهید.

این مسائل قابلیت برطرف شدن را دارند، به شرطی که هدف مؤثری انتخاب کنید.

چگونه باید هدف مؤثر تعیین نمود؟

اگر به دلیل نرسیدن به اهدافتان خسته شده اید، راهکارهائی وجود دارند که بتوانید هدفهای مؤثر تعیین کرده و به آنها دست یابید.

قدم اول: ارزشهای هسته ای و مهم را تعیین کرده و بنویسید

در واقع منظور از ارزشهای هسته ای همان ارزشهای شخصی است. دانستن اینکه شما برای چه چیزهائی ارزش قائلید، در تعیین هدف بسیار مؤثر است. ارزشهای شما ساختار فرآیند و هدف شما را مشخص می کنند.

شما معمولاً بر چیزهائی که براینان مهم هستند، متمرکز می شوید. اما تازمانی که آنها را بطور کامل مشخص نکنید، نمی توانید اساسی ترین آنها را تعیین کنید. ارزشهای فردی انواع زیادی دارند:

·        اختیار

·        شایستگی

·        عزم و تصمیم

·        رهبری

·        عشق

·        و بسیاری چیزهای دیگر

شما می توانید ارزشهای مربوط به هر یک را مشخص کرده و بر مبنای آن هدف تعیین کنید.

قدم دوم: هدفهای ضعیف را کنار بگذارید

 منظور از هدفهای ضعیف، آنهائی هستند که شما دوستشان دارید، اما برایتان آنقدر جذاب نیستند که به دنبالشان بروید. بطور مثال، اکثر افراد خیلی سریع و خیلی زیاد هدف تعیین می کنند و خیلی سریع نیز متوجه می شوند که به هیچکدام نیاز ندارند. مثلاً هدفشان خرید یک خانة بزرگ و یا یک اتومبیل گرانقیمت است.

این اهداف خوب هستند، چون به معنی بیشتر کار کردن و درآمد بیشتر داشتن است. هر چه تعداد هدفهایتان بیشتر باشد، بیشتر سر در گم می شوید.

برای رهائی از این سر در گمی، در یک ورق کاغذ 5 هدف بسیار مهم که می توانند تغییر زیادی در زندگتیان ایجاد کنند بنویسید. در کاغذ دیگری، هدفهای دیگرتان را بنویسید. تنها بر 5 هدف مهم زندگیتان متمرکز شوید و دو هدف مهم را از میان 5 هدف مشخص کنید و شروع نمائید.

   قدم سوم: از فرآیند کار لذت ببرید

همانطور که میدانید هدف داشتن پایان کار نبوده و تازه باید برای رسیدن به آن شروع کنید. این قدم برای رسیدن به هدف بسیار اهمیت دارد، چون انگیزة لازم برای حرکت رو به جلو را، برای شما ایجاد می کند.

هنگامی که از روند کاری خود لذت ببرید، باورتان نسبت به خود و توانائیتان افزایش می یابد. در این حالت هدفتان برایتان لذت بخش  می شود. هنگامی که از هدفتان لذت می برید، رسیدن به آن نیز آسان تر می شود.

بطور مثال وجود مانعی که نیروی شما را کم می کند ، موجب ترس و نگرانی شما می شود و رفته رفته به توانائی خود شک می کنید. همة این مشکلات زمانی که از هدف خود لذت می برید، محو می شوند. بنابراین این مانع برای شما به نوعی تبدیل به یک فرصت جدید می شود.

در انتها یک مانع به شما دیدگاه جدیدی داده و موجب می شود که به هدفتان بیشتر علاقه مند می شوید.

قدم چهارم: برای کار و اعمال خود طرح ریزی کنید

لذت بردن از هدف بسیار خوب است. اما رسیدن به آن نباید فقط در حد نوشتن روی کاغذ باشد. طراحی مسیرهای رسیدن به هدف اهمیت زیادی دارد.

این طراحی به شما کمک می کند تا بتوانید اقدامات لازم را شکسته و کوچکتر نمائید. نگاه به هدفهای بزرگ بسیار گیج کننده است، اما اگر راه رسیدن به آن قدمهای کوچک باشد، انگیزة انجام آن بیشتر می شود. بطور مثال کاهش 13 کیلو وزن در سه ماه آسان تر به نظر میاید یا هفته ای 3 مرتبه باشگاه رفتن و ورزش کردن؟

مطمئناً اکثراً دومی را انتخاب می کنند چون پس از مدتی تبدیل به یک عادت می شود.

در انتها، طراحی مسیر می تواند مطابق سلیقة شما باشد، اما باید شامل کارهائی که باید روزانه انجام شوند باشد. اگر شما مسیر روزانة خود را مشخص کنید، رسیدن به هدف به عادت تبدیل می شود.

قدم پنجم: محیط که بتوان در آن آسان تر کار کرد برای خود مهیا کنید

برای انجام کارهای روزانة خود، محیطی انتخاب کنید که مایحتاجتان در اطرافتان باشد. ابتدا کاری که بایدانجام شود را مشخص کنید و سپس همه چیز را برای انجام آن آماده کنید. محیط کاری شما باید کاملاً مناسب کاری که می خواهید انجام دهید باشد. بوط مثال تمام ابزاری که احتیاج دارید باید در اطرافتان باشد، همة چیزهائی که موجب حواس پرتیتان می شوند از محیط خارج شوند و یادداشتهای یادآوری در اطرافتان باشد.

قدم ششم: از کمک دیگران استفاده کنید

هنگامی که دچار تردید می شوید و یا در مورد چیزی مطمئن نیستید، قطعاً نمی توانید درست به کارتان ادامه دهید. به جای یکجا نشستن، از دیگران راهنمائی و کمک بگیرید.

برخی به دلیل غرور از انجام اینکار خودداری می کنند. اگر می خواهید به هدف خود دستیابی پیدا کنید، از تردیدهای خود فهرستی تهیه کنید و از افرادی که اطلاعات دارند کمک بگیرید. بخشی از تعیین هدف مؤثر، هنر سؤال کردن و کمک خواستن است.

قدم هفتم: هر از گاهی پیشرفت خود را بررسی کنید

طراحی فرآیند کار و هدف، زمانی مؤثر هستند که کنترل و بررسی شوند. اگر پیشرفت خود را بررسی نکنید، به این معنی است که قبلاً به هدف خود رسیده اید. انگیزه و الهام شما را به سوی رسیدن به هدفتان هدایت می کنند. اما بررسی و ارزیابی به شما می گویند که تا چه حد به هدف خود نزدیک شده اید. علاوه بر این اگر پیشرفتتان راضی کننده نباشد می توانید روش خود را تغییر دهید.

بررسی پیشرفت و تغییر در روش، رسیدن به هدف را آسان تر می کنند.

کلام آخر

دانستن روش تعیین یک هدف تأثیر گذار، موجب تعادل میان هدف و انگیزه های لازم برای دستیابی به آن می شود. به همین دلیل باید آنچه که موجب منحرف شدن شما از هدفتان می شود حذف کنید. آنچه که در محیط کارتان و یا حتی در سیستم تعیین هدف شما موجب ایستائی و تردید شما می شود باید از میان برداشته شود.

پس با مدیریت موارد انگیزشی درونی و تأثیرگذاری بر جهان اطرافتان می توانید به هدف خود دست یابید.  


تیرینک در اینستاگرام

منبع lifehack
نظر بگذارید